![]() |
![]() |
#1 (لینک نوشته) |
شهروند هم میهن ![]() |
![]() شاید همین چند وقت پیش به یکی از آنها برخورده باشید. شاید یکی از آنها را در گروه دوستان یا خانوادهتان داشته باشید؛ فقط هنوز نمیدانید! شناسایی روان پریشان و جامعهستیزان کار سختی است. آنها لباس خاصی نمیپوشند، یا فیلم نیست که بتوانیم نگاه آنها را از نزدیک مد نظر داشته باشیم. آنها در میان جامعه آمیختهاند. آنها به شکل افرادی شاد و سرحالاند، اما از درون تاریکی آنها را فرا گرفته. سیاهیای که اگر حواستان نباشد ممکن است شما را هم دربربگیرد. پس بد نیست که با یک سری از ویژگیهای آنها آشنا باشید تا کمی اطلاعاتتان بیشتر شود و حواستان را جمعتر کنی و یا حتی در صورت لزوم از آنها دوری کنید. در ادامه با ۱۷ دانستنی دربارهی روانپریشها با ما همراه باشید. 1- یکی از ویژگیهای کلاسیک روانپریشها ضعف احساسی است. یک روانپریش نمیتواند در تنهایی زندگی کند. او مدام به دنبال این است که قربانیای پیدا کند تا بتواند از لحاظ عاطفی از او سوءاستفاده کند. 2- آنها نمیتوانند وفاداری و عشق را درک و تجربه کنند. آنها با بیاحترامی به عشق مینگرند. از همین رو آنها قادر به تجربه عشق نیستند. 3- روانپریشها به افراد عادی به چشم وسیلهای برای بازی نگاه میکنند، که از آنها استفاده کنند، به آنها دروغ بگویند و آزارشان دهند. این به آنها حس رضایت و تفریح موقتی میدهد. 4- روانپریشها از کسلی و بیحسی رنج میبرند. آنها فاقد حس همدلی هستند. آنها دوست دارند که دیگران را گول بزنند و کنترل کنند. 5- روانپریشها اغلب سوءاستفاده کنندههای عاطفیاند، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانند سوءاستفاده کنندگان جنسی باشند. اکثر اوقات آنها هر دو این ویژگیها را دارند. 6- با اینکه یک روانپریش ممکن است یک منحرف جنسی باشد، اما مهمترین موضوع برای او سوءاستفاده عاطفی است. او دوست دارد که برتریاش را حفظ کند و نیاز به آسیب رساندن به مردم چیزی است که او را کنترل میکند. او قربانی را از لحاظ جنسی و عاطفی مالک میشود و او را از بیرون و درون از بین میبرد. 7- روانپریشان احساسات هم دارند؛ اما احساسات آنها با افراد معمولی متفاوت است. احساسات انها کوتاه و شدید است. 8- به عنوان مثال یک روانپریش جملات غمگینی دربارهی حماقتها و بدبختیهایش به زبان خواهد آورد. او ممکن است اشک تمساح هم بریزد. یک روانپریش ممکن است شور و شوق نشان دهد، هیجان زده شودو یا مثل یک فرد عصبانی فریاد بزند؛ اما مسئله این است که این چیزها نشاندهنده قوت احساساتش نیست. 9- یک روانپریش غم و اندوه جدی نخواهد داشت، صادق نخواهد بود، ناامیدی واقعی و شادی عمیق نخواهد داشت، و همچنین خشم حقیقی در آنها نخواهد بود. 10- روانپریشها خشم نشان میدهند، اما خشم انها مطلق، ناگهانی، کوتاه و سرد است. پیشبینی اینکه چه چیز آنها را عصبانی میکند کار آسانی نیست. خشم آنها مانند افراد نرمال تحریک نخواهد شد. 11- یک چیز خیلی معمولی و بی اهمیت ممکن است خشم آنها را برانگیزد درحالی که یک مسئله جدی ممکن است هیچ تاثیری بر روی آنها نگذارد. 12- اگر موانعی بین یک روانپریش و اهدافش وجود داشته باشند، این موانع شخصی نیستند. هرچند این موانع غیرشخصی درواقع باعث لجبازی و کلهشقی فرد روانپریش میشوند. 13- روانپریشها نمیتوانند این حقیقت را بپذیرند که رفتارشان ممکن است از سوی یک قربانی پذیرفته نباشد، چرا که اعمال بد آنها همیشه برایشان مناسب و قابل توجیه است. 14- یک روانپریش بر این باور است که اگر او از یک نفر استفاده میکند، به او دروغ میگوید، به او خیانت کرده و کنترلش میکند و یا او را از بقیه جدا میکند، قربانی باید همیشه پذیرای این چیزها باشد. 15- روانپریشان اینطور باور دارند که هر اعمال بدی که انجام میدهند، همیشه به نفع قربانیان بوده و به خاطر خود انهاست. 16- روانپریشها خودشان را خیلی دوست دارند؛ آنها احساس قویای نسبت به خودشان دارند اما این حس کمعمق است. 17- روانپریشها متکبر هستند. آنها حس خیلی با ارزش بودن و خیلی توانا بودن دارند. آنها پر از اطمینان و اعتماد به نفس خواهند بود، اما اهداف کوتاهمدتی دارند و نمیتوانند برنامه طولانیمدتی را برنامهریزی و اجرا کنند. آنها ناشکیبا بوده و زود تحریک میشوند. آنها نمیتوانند خشم و عصبانیت خود را کنترل کنند. این افراد به پیوندهای خانوادگی احترام نگذاشته و به دنبال روابط کوتاه مدتاند. 24 |
![]() |
![]() |
6 نفر نوشته را پسندیده اند |
![]() |
#2 (لینک نوشته) |
کاربر عضو ![]() |
![]()
منظورتون از روان پریش همون مازوخیسم هست؟؟
خیلی کنجکاوم بدونم این بیماری از چه زمانی به وجود اومده و اصلا چرا بعضی افراد با چنین اختلال یا بیماری یا هر چیزی که اسمش رو می گذارید، مواجه می شن. ممنون می شم در این زمینه هم مطلبی بگذارید. |
![]() |
![]() |
نوشته را پسندیده است : |
![]() |
#3 (لینک نوشته) | |||
شهروند هم میهن ![]() |
![]()
|
|||
![]() |
![]() |
نوشته را پسندیده است : |
![]() |
#4 (لینک نوشته) | |||
شهروند هم میهن ![]() |
![]()
اگر ازم نقل قول گرفته بودی زودتر جواب میدادم. خیر،ربطی به مازوخیسم نداره مازوخیسم یعنی خود آزاری مازوخیسم یک لغت فرانسوی منسوب به ساشه مازوخ است که در اصطلاح پزشکی ، تباهی و فساد اجرای عمل جنسی است به نحوی که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگر همراه باشد. این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خودآزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است . مازوشیسم . شهوت خودآزاری . (فرهنگ فارسی معین ).
خودآزارها با دشنام، خفت و اهانت به اوج لذت جنسی می رسند. انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری، نقطهی مقابل انحراف جنسی سادیسم یا دیگرآزاری است. یک فرد سادیستیک ازآزار واذیت کردن دیگـــران لذت جنسی میبرد، اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجهأی که خودش متحمل میشود لذت جنسی کسب میکند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیلهی خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمیشود. تمامی روانشناسان در دورههای مختلف، خوی تجاوز و تعدی یا به بیان دیگر غریزهی تخریب و مرگ را یکی از غرایز طبیعی افراد بشر و منشأ انحراف سادیسم دانستهاند. انحراف مازوخیسم یا خودآزاری نیز ریشه در همین غریزه دارد. با این تفاوت که واکنشهای بیمار مبتلا به مازوخیسم با بیمار سادیست فرق میکند. هنگامی که تمایلات قهرآمیز غریزهی مرگ در عوامل روانی انسان حادث شد، از دو حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزهی خود را ارضا میکند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازهی این کار را نمیدهند؛ برای مثال طفل به دلخواه خود نمیتواند آنچه را که در دسترسش قرار میگیرد بشکند و یا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در این صورت غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه مییابد و خود انسان را هدف قرار میدهد و به این ترتیب، تمایلات قهرآمیزانسان به جای دیگران روی خود او پیاده میشود. به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه میگیرند ولی در مازوخیسم غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه روی دیگران عمل کند، بر خود بیمار مبتلا اثر میگذارد. گروههای زیادی از مردم مبتلا به مازوخیسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و یا افرادی که در پارهأی موارد به استقبال مرگ میروند و یا اشخاصی که در مواقع خطر و پیشآمدهای ناگوار و مصیبتبار، به جای اینکه برای رفع مشکلات خود تدابیر منطقیای بیندیشند، خود را هلاک می کنند. بعضی از مبتلایان به مازوخیسم نیز، دراین موارد، در واقع قصد انتقامجویی و یا کشتن دیگران را دارند. این _ نوع سادیسمی ارضای غریزه _ اما به جای این کار، خود را از بین میبرند. انواع مازوخیسم: انحراف مازوخیسم را از نظر شدت و ضعف به سه دسته تقسیم کردهاند: مازوخیسم روانی، مازوخیسم احساساتی و مازوخیسم جسمی یا فیزیولوژیکی. توجه به این نکته ضروری است که به طور معمول، حالات مذکور تا حدودی در زندگی جنسی افراد بشر وجود دارند، و تا هنگامی که جنبهی عادی داشته، ازحد و مرز معمولی تجاوز نکنند، امری کاملاً طبیعی به شمار میروند اما اگر به صورتهای شدید و خاص یا به عبارت دیگر انحرافی جلوه کنند و یا بتدریج به صورت عادت درآیند، وجود انحراف را محقق میسازند. مازوخیسم روانی مازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی جنسی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی جنسی، خود را ازهر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. چنین رابطهی جنسیای بین زن و مرد را میتوان طبیعی و عادی دانست، اما اگر روابط از این مرز تجاوز کند و جنبهی ارباب وغلامی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است. مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت جنسی میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآرامند. البته باید توجه داشت که این نوع مبتلایان هنگام آمیزش جنسی، میلی به تحمل آزار ندارند بلکه از شنیدن کلمات رکیک و اهــانت آور، لذت می برند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی به مراتب پستتر از خود ازدواج میکنند و یا به مردان درشت و قویهیکل گرایش دارند، مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قویهیکل بودن مرد که صفتی به اصطلاح بارز به شمار میرود، کلیهی معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده میگیرند. به طورکلی می توان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب واهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند و بدون قید و شرط در اختیار او قرار میگیرد تا تمایلات روانی و انحرافی خود را اقناع کند. هرشفلد مثال جالبی در این مورد دارد. او گزارش میدهد که زن جوانی در زمان جنگ، یک زندانی فرانسوی را برای مدت هشت ماه در اتاقش مخفی کرده و خود را بدون قید و شرط ، برای انجام هر نوع عمل جنسی دراختیار وی گذاشته بوده است. تحقیقات بعدی نشان میدهد که این زن دارای عنن کامل بوده و تنها دلیل تسلیم بدون قید وشرط او به زندانی فرانسوی، انحراف مازوخیسم وی و شعف و نشأت جنسیای بوده که از این راه به آن دست مییافته است. مازوخیسم احساساتی بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم که معمولأ کمرو، جاهل و بیسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه میبرند. این افراد می کوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایلات غیرعادی خود را ارضا کنند. این دسته از منحرفان مازوخیسم را مازوخیسمهای احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند. مازوخیسم فیزیولوژیکی مازوخیسم فیزیولوژیکی که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است حالتی است که انسان را وامیدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق درمعرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیکی مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف میشود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم که تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت می برند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت. ارضای تمایلات مازوخیستی به وسیله حواس لامسه شخص مبتلا به مازوخیست فیزیولوژیکی، ابتدا به وسیلهی حس بویایی و چشایی خود، لبهای شریک جنسیاش را به طور عادی میبوید و با زبان آنها را لمس میکند، ولی بتدریج وارد مرز اعمال انحرافی میشود و به بوییدن مواضع جنسی و مزه کردن آنها و حتی خوردن فضولات بدن شریک جنسی خود میپردازد. ارضای تمایلات مازوخیستی به وسیله حواس بینایی و شنوایی شخص مازوخیست میل شدیدی به مشاهدهی اعضای لخت بدن شریک جنسیاش دارد و از شنیدن حرفهای اهانتآمیز و فحشهای رکیک در هنگام آمیزش جنسی لذت میبرد. در واقع همانقدر که مبتلا به انحراف سادیسم از ادای کلمات توهینآمیز لذت میبرد، مبتلا به مازوخیسم از شنیدن این کلمات به شعف روانی میرسد. نویسنده: دکتر مسعود انصاری |
|||
![]() |
![]() |
نوشته را پسندیده است : |
![]() |
#5 (لینک نوشته) |
شهروند هم میهن ![]() |
![]()
با این ویژگی و توصیفات ۹۰%دنیا روان پریشن
__________________
خنده ای کردُ عوض شد حالِ ما خنده اش حوّل کند احوالنا ! [ ![]() |
![]() |
![]() |
نوشته را پسندیده است : |